loading...
مجله تکنولوژی
faryad بازدید : 275 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)

 

گوی آتا (قباد) اولندن سونرا آناچوروان یتره پرستلر کسروسی تخت اوسته اوتوردی

قباد برای جلوگیری از نفوذ مانویهای مهرپرست یتره پرستان تورک را از جنوب ایران به دشتهای شرقی تبعید کرد اما این اقوام نتنها از این منطقه مهاجرت نکردند بلکه برای مبارزه با سوسانیان دست به دامان یتره پرستان شرقی وخراسانی شدند درگیریهای منطقه بین زرتشتیان و یتره پرستان تا جائی ادامه یافت که گوی آتا مجبور به مصالحه با یتره پرستان شد ولی با آمدن مزدک برای جلوگیری از نفوذ طوایف مختلف در دربار سوسان تورکها از او حمایت نمود وآئین زرتشت را به منجلاب کشید .

یهودیان سوس که از درگیری بین زرتشتیان ویتره پرستان آگاه بودند از شاه سوسانی حمایت کردند وبرای گسترش لشکر وی دربرابر خراسانیها وآزربایجانیهای مانوی از آرامیان کمک گرفتند وبا پول وثروت خود از آرامیان لشکرگیری کردند وبه این ترتیب در جنوب ایران لشکریانی از ارمنیها کوردها وسریانیها تشکیل شد .

آنها با کمک یهودیان موفق به دفع شورشهای خراسان شدند وقبایل سوبل ها وآچاچی ها (خلجها) را در شرق مطیع خود کردند .اما یهویدان از آب گل آلود ماهی گرفتند ویک خاخام یهودی به نام مزدک که از یهودیان سفاردی بود یک شبه به آئین زرتشتی در آمد وچند ماه بعد خود را پیامبر نامید به این ترتیب آنها زرتشتیان را دراختیار گرفتند وآنها را به واسطه افکار مزدک در برابر مانویهای یتره پرست قرار دادند .

مزدک در ابتدا قدرتی نداشت اما بعد از انکه آرامیان کورد وبرخی از ارمنیها به آئین مزدکی پیوستند وعدع ای از گیرمانها تحت تاثیر یهودیان وآرامیان به این آئین جدید درآمدند به قدرتی بزرگ تبدیل شدند ودر برابر یتره پرستان قرار گرفتند واین باعث شد تا اینبار از آزربایجان برعلیه مزدکیها شورشهائی اتفاق افتاد اصل این شورشها در قفقاز وارس بود .شاه برای آرام کردن این شورشها به آزربایجان لشکر کشی کرد وپس از عبور از ارس وقره باغ به چوروان(شیروان-سقف برگشته) رسید .

مجوسها در شیروان فساد کردند و سوسان تورکها به قتل وغارت وتجاوز مشغول شدند .در این میان شاه نیز با دختری شیروانی ازدواج مجوسی کرد وسپس او را رها کرد .

سالها بعد که شورشهای یتره پرستان ودرگیری مزدکیان ومانویها بالاگرفت فرماندهان سوسان تورک از شیروان اسیرانی به تیسفون اوردند.

در بین اسیران که از طایفه چومانیها بودند چند زن وکودک که به بهانه انکار دین مگوش دستگیر شده بودند وجود داشت .

وقتی اسیران در میدان جمع شدند برخی از مردم که به تماشای اسیران آمده بودند روسای چومانی را شناختند ودختر رئیس چومانی نیز شناسائی شد و آنها برای ادای توبه به نزد مزدک و شاه فرستاده شدند .اما در این میان اتفاق عجیبی افتاد وآنهم پیدا شدن پسر شاه که از دختر رئیس چومانیها بود در بین اسرا بود

آناچوروان یا آناشیروان (از مادر شیروانی) 13 ساله بود وکاملا شبیه پدرش وبه گواه تمام اسیران پس از ازدواج مگوشی شاه با دختر رئیس متولد شده بود واو یک شاهزاده یتره پرست بود ومادرش او را یک یتره پرست متعصب بار آورده بود .

ولی مشکل نبود چون پسر دیگر شاه به نام گوو گاووش که (کی کاوس)16 ساله بود وجانشین پدرش بود .ولی نام این پسر جوان خود موجب شورش بود مادر شاسم اورا کسرو(کوسارا) گذاشته بود.

کسرو یا کوسارا در فرهنگ یتره پرستی اله واسط بین آچمان و زمین بود وپیامهای گوو توسط یتره (مهر-مثره-میترا) به کوسارا میرسید وکوسارا لقب شاه یتره پرستان اشکوز بود وتمام شاهان اشکوزی(اشکانی) لقب کوسارا داشتند که در ترجمان اوغوزی کوسرو تلفظ میشد.

کوسارا نامی بود که مادرش بر روی پسرش گذاشته بود این اسم بعدا اورا با حمایت کامل مانویها به تخت نشاند ماجرای به تخت نشستن دوباره یک  کوسارا بعد از 300 سال  حکومت زرتشتیان که حالا مگوش شده بودند در تاریخ ایران باسطان و سوسان تورکه خود یک تاریخ دیگر است. 


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 141
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 57
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 144
  • بازدید ماه : 123
  • بازدید سال : 1,083
  • بازدید کلی : 12,420