loading...
مجله تکنولوژی

faryad بازدید : 49 سه شنبه 16 مهر 1392 نظرات (0)
سیگاروروی لبم گذاشتم.فندک دردستم اوردمش نزدیک سیگارکه روشنش کنم.یکدفعه ی صدایی اومد.گفت:نه روشنش نکن من اینجام اومدم واسه همیشه کنارت بمونم.اماوقتی پشت سرم رانگاکردم.دیدم هیچ چیزجزسیاهی که روی دیواراست نیست.فقط اون صدایی که عشق من قبلابهم میگفت:من اینجام اومدم پیشت سفرم طولانی نبود.کارم زودتموم اومدم واسه همیشه پیشت بمونم.امبعدچن ماه اورفت.رفت ودیگرتاالان پیدایش نشده.ومن فهمیده ام دران سفرازدواج کرده است.من اینجادراتاق تاریک وصدای ان عشقم واین سیگارواتیشی که سیگارودلم داردتنهایم وان بازنش زندگی خوبی وخوشی دارد.چه فرقی داردمن درچه حالی هسم......بیخیال من
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 141
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 111
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 165
  • بازدید ماه : 406
  • بازدید سال : 1,366
  • بازدید کلی : 12,703